اگر با ایمان از دنیا رفته باشی و اهل قران باشی ,ان وقت اگر یک نفر با اخلاص برای تو قران بخواند <به کار اخرتت می خورد , وگرنه حکایت (احمد ابن طولون) است .که (دمیری)در کتاب (حیوت الحیوان) می نویسد:
او سلطان مصر بود , وقتی که مرد از طرف حکومت وقت ,یک نفر قاری قران بر سر قبرش فرستادند وحقوق گزافی هم برایش قرار دادند تا برای احمد قران بخواند او نیز سرگرم قران شد.
روزی خبر اوردند که قاری قران , نا گهان ناپدید شده است. از هر طرف شروع به تحقیق و جستجو کردند تا بالاخره او را پیدا کردند و از او پرسیدند : چرا فرار کردی؟
قاری قران ابتدا جرعت نمی کرد دلیلش را بگوید , فقط اظهار میداشت که من از این کار استعفا میدهم.
گفتند اگر حقوقت کم است, حاضریم انرا چند برابر کنیم.
گفت اگر هم چند برابر هم بدهید دیگر حاظر به این کار نیستم.
بالاخره به او گفتند: دست از تو بر نمی داریم تا علت را به ما بگویی.
قاری قران گفت : چند شب قبل , که مشغول قراعت قران بودم , مرده سر از قبر بیرون اورد و به من اعتراز کرد و با من درگیر شد که چرا بر سر قبرم قران میخوانی ؟
من گفتم: مرا اینجا اورده اند که برای تو قران بخوانم , بلکه خیر و برکتی به تو برسد.
گفت: اینطور نیست . زیرا هر ایه ای که تو میخو انی , اتشی بر اتش من می افزایی , به من میگویند میشنوی؟ چرا در دنیا به انها عمل نکردی؟
قاری قران گفت : لذا من را معاف بدارید که دیگر جرعت نمیکنم بر سر گورش قران بخوانم.
برگرفته از : کتاب داستانهای عبرت اموز اخرتی وسلام
