بهترین دلیل هم که فاش میکنه این کار یه جورایی وجهه ریاکارانه داره اینه که در شرایطی دیگه به افرادی کینه توز و سخت گیر تبدیل میشن و میشه گفت بی هیچ دلیلی دیگران را کارهای نشده میدونن.
نکته مهم اینجا میتونه باشه که اکثر مردم ما اینجورین،یعنی چی؟ میگی چطور؟ ادامه رو بخون تا بهت
بگم.
یعنی تا موقعی که کارگر هستن یا دستکم زیر دست دیگران محصوب میشن متواضع و حرف شنو هستن. ولی وقتی چن درجه ای بالاتر رفتن دیگه به کسی رحم نمیکنن و زورگو و حکمرانی میکنن.
به این تمایلات میگن تمایلات سرکوفته یعنی توی محیطی زندکی میکنی که یکسری تمایلات -خواسته یا ناخواسته-بهت تحمیل میشن و از هر خواسته و تمایل دیگه ای برات پررنگ تر میشه ولی چون الان وقت مناسبش نیست یجورایی اونو پنهان میکنی تا روز موعود یا تلافی برسه.اونوقته که تمایلاتی که حالا سرکوفته نامگذاری شده بودن خودشونو نمایان کنن و دقیقا این تمایلات منشا مهرطلبی دارن
از خصوصیات دیگه این شخصیت اینه که به هیچ عنوان با کسی مخالفت و مخاصمت و حتی دشمنی نمیکنه و بد تر از همه با کسی رقابت نمیکنه و خودش دوس داره خودشو زیر دست دیگران ببینه و جالب و جالب تر اینجاس که این خصوصیت رو از برتری های خودش میدونه که هممون میدونیم کاملا اشتباهه.
یه مثال واسون میزنم تا بهتر بفهمینش
شاید توی یارکشی برا فوتبال بازی کردن دچار مشکل میشن هیچ وقت خودشونو به عنوان سردسته یا همون کاپیتان معرفی نمیکنن و موقع یارکشی استرس و اضطراب های زیادی بهشون وارد می شه،با خودشون فکر میکنن بازیشون خوب نیس پس لایق این نیستن که توسط سردسته ای انتخاب بشن گرچه ممکنه حتی بهترین بازیکن توی اون جمع باشن، خودش خودشو باور نداره
ادامشو توی قسمت بعد براتون شرح میدم
